HIS_BIMI_NIS

ساخت وبلاگ
سلام به همه ی با معرفتا و بی معرفتا!همچین که مهر اومد همتون از بلاگفا کوچ کردین!نمونش واضح جلوی خوتون،خوده مننخند پرووو. . . . خب راستی با درسا در چه حالین؟سلام برسونین بهشون "امروز خیلی شاد و شنگول می باشم"اولین خبر خوش که به دستم رسید،قبول شدن تو آزمون تافل بود دومیش نمره ی کامل توی فیزیک و سومیش HIS_BIMI_NIS...ادامه مطلب
ما را در سایت HIS_BIMI_NIS دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : his-bimi-niso بازدید : 10 تاريخ : سه شنبه 24 مرداد 1396 ساعت: 15:02

زندگی در حدی شده که رمز وبلاگمو فراموش نموده ام :/ نزدیک عیده :) . .. ... وبمو میخوام بتکونم و فعاعالش کنم...برین کنار گردو خاکی نشین.... اگه این کامنت براتون اومد نترسین مامان و بابا بزرگا + / جمعه سیزدهم اسفند ۱۳۹۵/ 14:53 / BARANA / HIS_BIMI_NIS...ادامه مطلب
ما را در سایت HIS_BIMI_NIS دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : his-bimi-niso بازدید : 17 تاريخ : سه شنبه 24 مرداد 1396 ساعت: 15:02

امتحان بسی بسیار با  عالی بود... آقا اونجاش باحال بود که هممون یهو بلند گفتیم خانم سوال فعلان اشتب هست و ماهم از فرصت استفاده میکردیم و جواب هارو هی بهم منتقل میکردیم مراقبام که نمیفهمیدن از هیچی و بنده خداهاهم پیگیر بودن ببینن چی شده خلاصه زنگ زدن به اداره آموزش پرورش منطقه و کلی سوال و فلان... ما HIS_BIMI_NIS...ادامه مطلب
ما را در سایت HIS_BIMI_NIS دنبال می کنید

برچسب : قیبی, نویسنده : his-bimi-niso بازدید : 18 تاريخ : سه شنبه 24 مرداد 1396 ساعت: 15:02

حوصله ی تایید هیچ کامنتیو ندارم :/ ببخشید اگه طول میکشه که جوابتونو بدم...البته نبخشیدنم که دیگه به درک مهم نی(شوخی بود دیگه! عه اخماتو وا کن خجالت بکش آدم گنده که ناراحت نمیشه) خداییش درک کنید درسام خیلی رو همه و کلاس زبانم افتاده روش...دیروز که اصلا ناااااااااجور کلاس زبانم داشتم خسته و کوفته رفتم آموزشگاه!اونم ساعت4ساعت 2و نیم هم تعطیل شدم از مدرسه نتونستم بِکَپَمروزه خیلی قهوه ای بود خدا رو شکر که تموم شد کامنتا تا پنچشنبه تایید میشه یکم بصبرین :) HIS_BIMI_NIS...ادامه مطلب
ما را در سایت HIS_BIMI_NIS دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : his-bimi-niso بازدید : 13 تاريخ : دوشنبه 12 مهر 1395 ساعت: 4:24

دِلِمان نیز بَسی گِرفته در این غروب جُمعه با پارسایی رفتیـم دو عدد بستنی قیفی میل نماییدیم جایتان بسی زیاد خالی جوری چسبید که نگو اینم پارسا یهویی HIS_BIMI_NIS...ادامه مطلب
ما را در سایت HIS_BIMI_NIS دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : his-bimi-niso بازدید : 14 تاريخ : جمعه 9 مهر 1395 ساعت: 13:47

پنچشنبه اول مهر روز بدبختی،بیچارگی،فلاکت بار روبه شکا تسلیت عرض مینُمایم. سلام بیچاره بدبختِ عین من!خداقوت حالا باز جای شکرش اینجا بود که اول مهر تو پنجشنبه هستا و یکم به آموزش و پرورش خندیدیمهرچند که این یک موهبت الهی از طرف خالق بخشنده میباشد،جای شکر دارد.زینو بهم دیروز زنگ زد گفت میخوای پهلوی مژگان بشینی یا من؟جالب اینجاس بعدش نرگس زنگ زد گفت میخوای پهلوی من بشینی؟گفتم ببینین چقد طرفدار دارمهِی یاد پارسال افتادم.بچه ها هر زنگ جاشونو باهم عوض میکردن تا کناره من بشینناز اتاق فرمان اشاره میکنن زر نزنچشم آقا باشه غلط کردمامروز میخوایم بریم بابرو HIS_BIMI_NIS...ادامه مطلب
ما را در سایت HIS_BIMI_NIS دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : his-bimi-niso بازدید : 9 تاريخ : پنجشنبه 1 مهر 1395 ساعت: 4:06

اینم عکسه پارسایی هست

بچه خیلی سفیده اینجا قرمز شده

ماله 2سالگیشه الان تپل تر و فضول تر شده

HIS_BIMI_NIS...
ما را در سایت HIS_BIMI_NIS دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : his-bimi-niso بازدید : 14 تاريخ : چهارشنبه 31 شهريور 1395 ساعت: 15:25

امشب عقدون دختر همکار مامانم بود.هیچی نمیگم به جز اینکه عروس یه سال از من بزرگتر بودتنها چیز باحالی که منو خندوند این جمله بود که ملودی خون گفت: اگه نگی ماشالله،تو کوچتون، پیشه پسر همسایتون ،بخوری زمین ان شالله تو فکر کن یه درصد من بخورم زمین پیش پسر همسایمونتازه اگه هم بخورم زمین اصلاً به روی خودم بیارممن نگفتم ماشالله تا این بلا سرم بیادطبق معمول من مسول نگهداری از کودکان بودممهم تر از این پست تو دنیا وجود نداره!فقط بردمشون تویه یه اتاق و یه عالمه برف شادی ریختم روشونبه همین راحتی.چیه؟؟؟ اونجوری نگام نکن 11تا بچه بودن :/ همشونم گودزیلا خوردن منو.از HIS_BIMI_NIS...ادامه مطلب
ما را در سایت HIS_BIMI_NIS دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : his-bimi-niso بازدید : 11 تاريخ : چهارشنبه 31 شهريور 1395 ساعت: 7:41

http://www.axgig.com/images/00214393150619884165.png

کلیک کن

خدایا از این داداشا عنایت فرما

حتما داداشم جاش با این عوض شده

HIS_BIMI_NIS...
ما را در سایت HIS_BIMI_NIS دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : his-bimi-niso بازدید : 11 تاريخ : سه شنبه 30 شهريور 1395 ساعت: 6:27

دیروز رفتم جنگ.با مامانم البته.اتفاقی نازنین رو هم اونجا دیدم با دوستش عارفه. البته اون منو ندید و منم رفتم جلو و با پشت دستم زدم به کمرش اونم محکـممدیونید فکر کنین ریشه ی مردم آزاری دارماهمچین پرید که انگار برق چند ولتی بهش وصل کردنهردوشون بر گشتن و تا منو دیدنپردین رو منه بدبخت.بی جنبه ها!چند نفر به یک نفرمامانمم یکی از همکاراشونو دیدن و رفتن باهاش صحبت کنن.شااااانس ینی شاااانس من!البته نازنین بهم گفت بگو شکر خوردم تا ولت کنممنم جوری که خودش بشنوه گفتم شکر خوردیبچه پرو یه سال از من کوچیک تره این حرفو بهم میزنه،نوچ نوچ نوچالبته منو ول کرد چون اخطار د HIS_BIMI_NIS...ادامه مطلب
ما را در سایت HIS_BIMI_NIS دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : his-bimi-niso بازدید : 8 تاريخ : دوشنبه 29 شهريور 1395 ساعت: 14:47